2024-03-29T15:26:38Z
https://www.ijf-isaforestry.ir/?_action=export&rf=summon&issue=7122
مجله جنگل ایران
IJF
2008-6113
2008-6113
1396
9
4
اثر جادههای جنگلی بر تغییرپذیری مشخصههای حاصلخیزی خاک (پژوهش موردی: جنگل خیرود، نوشهر)
آزاده
دلجویی
احسان
عبدی
باریس
مجنونیان
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر جادههای جنگلی بر مقادیر مشخصههای نیتروژن، فسفر، پتاسیم و pH خاک در جنگلهای بخش نمخانه از جنگل خیرود نوشهر در شمال کشور صورت گرفتهاست. 16 خطنمونه (هشت خطنمونه در جاده اصلی و هشت خط نمونه در جاده فرعی) هر یک بهطول 100 متر از حاشیه جاده تا داخل جنگل و چهار قطعه نمونه در فواصل صفر (حاشیه جاده)، پنج، 60 و 100 متری از جادههای جنگلی خاکی اصلی و فرعی مستقر شد. بر اساس نتایج آزمون توکی، در جاده اصلی و دامنه خاکبرداری، مقدار نیتروژن در فواصل 60 و 100 متری بهصورت معنیداری از حاشیه جاده بیشتر است، در حالی که در جاده فرعی، هر دو دامنه خاکبرداری و خاکریزی، نیتروژن در حاشیه جاده، بهطور معنی-داری کمتر از دیگر فواصل است. فسفر فقط در جاده اصلی و دامنه خاکریزی و در حاشیه جاده به طور معنیداری بیشتر از فاصله 100 متری در داخل جنگل بود و در مورد پتاسیم، بین فواصل مختلف در جادههای اصلی و فرعی و در دامنههای خاکریزی و خاکبرداری، اختلاف معنیداری مشاهده نشد. غالباً pH در حاشیه جاده به طور معنیداری بیشتر از فواصل دیگر در جادههای اصلی و فرعی بود. نتایج این پژوهش نشانداد که تغییرات ناشی از بهمخوردگی خاک بر اثر جادهسازی، تاثیرات زیادی بر مشخصههای حاصلخیزی خاک دارد، به همین جهت لازم است در هنگام احداث جادههای جنگلی، با رعایت هرچه بیشتر اصول فنی و پیروی از طبیعت، از شدت تخریب و بهم خوردگیها تا حد ممکن کاست.
جاده اصلی
جاده فرعی
دامنه خاکبرداری
دامنه خاکریزی
2018
01
21
445
456
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_57282_62c8eea5a4a41cac52b6215c94424b7e.pdf
مجله جنگل ایران
IJF
2008-6113
2008-6113
1396
9
4
تجمع فلزات سنگین در سوزنهای کاج تهران و پاسخ ساختمان برگ به آلودگی شهری
اسماعیل
خسروپور
پدرام
عطارد
انوشیروان
شیروانی
ویلما
بایرام زاده
مظاهر
معین الدینی
آلودگی محیطی با فلزات سنگین روی تغییر ویژگیهای ساختمانی سوزنهای درختان سوزنی برگ تأثیر دارد. پژوهش حاضر بهمنظور اندازهگیری تجمع کادمیوم، سرب، روی، مس، نیکل و کروم در سوزنهای درختان کاج تهران (Pinus eldarica) و پاسخ آناتومیکی برگهای سوزنی این گونه به آلودگی موجود در شهر تهران (بلوار کشاورز) و مقایسۀ آن با منطقة شاهد (پارک جنگلی چیتگر) انجام گرفت. سوزنها در اواخر تابستان 1394 برای ارزیابی و اندازهگیری میزان فلزات سنگین مذکور و بررسی ویژگیهای ساختمانی برگ (سطح برگ، تراکم، طول و عرض روزنه، ضخامت لایههای کوتیکولی و اپیدرمی) جمعآوری شدند. نتایج نشان داد که کادمیوم، سرب، کروم و مس در مناطق آلودۀ شهری بهترتیب با غلظتهای 51/0، 41/8، 51/0 و 2/4 میکروگرم در گرم، بیشتر از پارک جنگلی چیتگر با غلظتهای 05/0، 18/2، 1/0 و 8/3 میکروگرم در گرم بود، ولی روی و نیکل تفاوت معنیداری را بین دو منطقة شهری و پارک جنگلی چیتگر نشان ندادند (5/0(P<. سطح برگ در منطقة شهری (132/0 سانتیمترمربع) کمتر از پارک جنگلی چیتگر (137/0 سانتیمتر مربع) اندازهگیری شد. تراکم و طول روزنه در منطقۀ شهری (به ترتیب 92 روزنه در میلیمتر مربع و 9/20 میکرومتر) کمتر از پارک جنگلی چیتگر (به ترتیب 112 روزنه در میلیمتر مربع و 13/24 میکرومتر) بهدست آمد. اپیدرمهای بالایی و پایینی در منطقة شهری (3/5 و 4/5 میکرومتر) بهطور معنیداری نازکتر از پارک جنگلی چیتگر (2/6 و1/6 میکرومتر) اندازهگیری شدند. تغییرات مشاهدهشده راهبردهای فیزیولوژیکی و ساختمانی برگ کاج تهران برای مقابله با آلودگی محیط شهری در تهران است. کاج تهران از نظر آناتومیکی نسبت به این مقدار آلاینده حساس است و برای سازگاری با شرایط موجود ویژگیهای ساختمانی برگ خود را بهمنظور تعدیل تنش ناشی از آلودگی محیط شهری تغییر میدهد.
آلودگی شهری
ویژگیهای ساختمانی برگ
فلزات سنگین
کاج تهران
2018
01
21
457
466
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_57327_9154f14a66f8b109f5095fffef88066c.pdf
مجله جنگل ایران
IJF
2008-6113
2008-6113
1396
9
4
تأثیر خاکهای آلوده به لجن نفتی بر جوانهزنی بذر و رشد اولیۀ دانهالهای چند گونۀ پهنبرگ
ناصر
نوروزی هارونی
ضیاالدین
باده یان
مهرداد
زرافشار
امروزه مصرف روزافزون منابع نفتی و سوختهای فسیلی در ایران و همچنین توسعة استخراج، بهرهبرداری و پالایش این منابع سبب افزایش حساسیت به محیط زیست و جوامع انسانی شده است. در این تحقیق عملکرد جوانهزنی بذرهای اقاقیا، ارغوان، زبانگنجشک، زیتون تلخ و آیلانتوس در قالب یک طرح بلوک کاملاً تصادفی با سه تکرار (هر تکرار سه گلدان) بررسی شد. شمارش جوانهزنی بذرها با توجه به میانگین زمان ظهور اندام هوایی روی خاک در گلدانها شروع شد و این شمارش تا انتهای جوانهزنی انجام گرفت و خصوصیات رویشی اولیه اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که با افزایش آلودگی، بیشتر شاخصهای اندازهگیریشدة جوانهزنی بذر و دانهال گونههای بررسیشده کاهش یافت. تیمار خاک آلوده به 400 گرم در کیلوگرم لجن نفتی بهعنوان بالاترین سطح آلودگی نهتنها سبب کاهش سرعت و میانگین مدت زمان جوانهزنی در بذور زبانگنجشک نشد، بلکه میانگین درصد جوانهزنی (21 درصد) و شاخص بنیۀ بذر (91/33 درصد) نسبت به دیگر گونهها کمتر کاهش یافت. نتایج بررسی پاسخ رشد گونههای بررسیشده نیز نشان داد که عملکرد رشد در گونۀ زبانگنجشک به اندازۀ گونههای دیگر در شرایط آلودگی لجن نفتی کاهش نیافت، درحالی که در برخی از گونههای یررسیشده تا 76 درصد در صفات رشد آنها تحت آلودگی شدید کاهش مشاهده و ثبت شد.
جوانهزنی
خرمآباد
دانهال
زیتونتلخ
لجن نفتی
2018
01
21
467
480
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_57288_656a5006d4263e4d35829394abafcaa7.pdf
مجله جنگل ایران
IJF
2008-6113
2008-6113
1396
9
4
مقایسۀ مدیریتهای غالب جنگل – چرایی از نظر ساختار اندازهای در جنگلهای زاگرس شمالی
سید امین
حسینی
احمد
ولی پور
زاهد
شاکری
جنگلداری سنتی در جنگلهای زاگرس به شکلهای مختلف و با ریشه در دانش بومشناسی سنتی مردم محلی برای تأمین نیازهای معیشتی انجام میگیرد. در این مطالعه سه الگوی جنگل-چرایی شاخهزاد جوان، شاخهزاد کهنسال و الگوی بینابینی بهعلاوه یک تودۀ حفاظتشده با هم مقایسه شد. مشخصههای درختان در قطعه نمونههای با مساحتهای مختلف اندازهگیری و ساختار تودههای هر الگو با استفاده از شاخصهای تنوع ساختاری مارگالف، برگرپارکر، تنوع شانون، سیمپسون و یکنواختی شانون ارزیابی شد. نتایج نشان داد که میانگین قطر و ارتفاع تودۀ کهنسال و حفاظتشده بهطور معنیداری بیشتر از دو تودۀ دیگر بود. بیشترین تراکم توده، کمترین مقدار رویۀ زمینی، زادآوری قابل قبول و توزیع قطری نمایی وارون با دامنۀ پراکنش قطری محدود، از ویژگیهای شاخهزاد جوان بود. در الگوی کهنسال و میانسال پراکنش قطری بهصورت زنگولهای با چولگی مثبت، اما با دامنۀ پراکنش بهنسبت زیاد و ضعف زادآوری مشاهده شد. بر پایۀ شاخصها، بیشترین تنوع اندازهای در تودۀ حفاظتشده آرامگاه و کمترین آن در الگوی بینابینی وجود دارد و در میان تودههای بهرهبرداریشده نیز الگوی کهنسال بهترین وضعیت را داشت. الگوی شاخهزاد جوان با توجه به ضعفهایی مانند محدودیت دامنۀ پراکنش قطری، اتکای زیاد به پایههای جوان و موجودی کم، تنوع ساختاری ضعیفتری نسبت به الگوی کهنسال دارد. در ساختار تودۀ کهنسال، با وجود ضعفهایی مانند نبود زادآوری کافی و کمبود درختان جوان، نقاط قوتی وجود دارد که باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد. اندوختهگیری و افزایش موجودی در جستگروههای جوان و کمک به استقرار زادآوری در الگوی کهنسال مهمترین اقدامهای اجرایی پیشنهادی هستند.
الگوهای جنگل-چرایی
تنوع ساختاری
جنگلداری سنتی
جنگلهای زاگرس
2018
01
21
481
498
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_57284_6a75055a124fe7febd5e80653794d171.pdf
مجله جنگل ایران
IJF
2008-6113
2008-6113
1396
9
4
بررسی وضعیت زوال درختان بلوط ایرانی در کلاسههای قطری در جنگلهای سراب کارزان ایلام
اصغر
فلاح
مازیار
حیدری
در سالهای اخیر سطح وسیعی از جنگلهای ایلام به پدیدۀ خشکیدگی بلوط مبتلا شده است. هدف از این تحقیق بررسی وضعیت خشکیدگی درختان بلوط در دو دورۀ آماربرداری در جنگلهای سامان عرفی سراب کارزان (در غرب شهرستان سرابله) در استان ایلام بود. آماربرداری دورۀ اول در سال 1391 انجام گرفت. آماربرداری به روش سیستماتیک- تصادفی با ابعاد شبکۀ آماربرداری 200×150 متر در قطعات نمونۀ 10 آر مستطیلشکل با ابعاد 40×25 متر (1000 متر مربع) صورت گرفت و در 120 هکتار 80 قطعهنمونه برداشت شد. در هر قطعهنمونه قطر برابرسینه و وضعیت خشکیدگی درختان بلوط در پنج کلاسه بررسی شد. خشکیدگی درختان به پنج کلاسه شامل کلاسۀ 1: خشکیدگی خیلی شدید (بیشتر از 75 درصد)؛ کلاسۀ 2: خشکیدگی شدید (بین 50 تا 75 درصد)، کلاسۀ 3: خشکیدگی متوسط (بین 25 تا 50 درصد)؛ کلاسۀ 4: خشکیدگی کم (کمتر از 25 درصد خشکیدگی) و کلاسۀ 5: کاملاً سالم تقسیم شد. آماربرداری دوم در سال 1393 صورت گرفت و قطعات نمونۀ دورۀ اول مجدد آماربرداری شد. از آزمون منویتنی برای مقایسۀ وضعیت خشکیدگی درختان در دو دورۀ آماربرداری استفاده شد. نتایج نشان داد که وضعیت خشکیدگی درختان از سال 1391 به 1393، افزایش یافته و درصد درختان با خشکیدگی شدید از 5/3 درصد (1391) به 2/11 درصد (1393) رسیده است. نتایج آزمون منویتنی نشان داد که تغییرات وضعیت خشکیدگی درختان (کلاسههای خشکیدگی) در دو دورۀ آماربرداری (1391 و 1393) در سطح 99 درصد معنیدار است. بیشترین درصد خشکیدگی درختان در طبقههای قطری 10 و 15سانتیمتر و بیشترین درصد درختان سالم در طبقههای قطری 40 و 50 سانتیمتری مشاهده شد و مشخص شد که خشکیدگی درختان با قطر برابرسینۀ آنها در ارتباط است. برای مدیریت تودههای جنگلی دارای پدیدۀ زوال بلوط در استان ایلام، پیشنهاد میشود عملیات پرورشی بیشتر در تودههای با قطر برابرسینۀ 7 تا 20 سانتیمتر متمرکز شود.
جنگل زاگرس
خشکیدگی شدید
زوال بلوط
سراب کارزان
طبقههای قطری
2018
01
21
499
510
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_57289_7524ae16efefa3f7e7b2ca6a7a188715.pdf
مجله جنگل ایران
IJF
2008-6113
2008-6113
1396
9
4
بررسی ساختار تنوع ژنتیکی جمعیتهای بلوط ایرانی (Lindi. Quercus brantii) در زاگرس میانی با استفاده از نشانگرهای بین ریزماهوارۀ ژنومی
عبدالرضا
شاماری
علی اشرف
مهرابی
عباس
ملکی
علی
رستمی
تدوین برنامههای توسعه و احیای رویشگاههای بلوط ایرانی مستلزم بررسی ساختار تنوع ژنتیکی موجود در درون و بین جمعیتهای این گونه و اطلاع از میزان قرابت و فاصلۀ ژنتیکی آنهاست. همچنین کاهش سطح تنوع به آسیبپذیری گونههای گیاهی در مواجهه با تنشهای زیستی و غیرزیستی منجر میشود. تنوع ژنتیکی 180 پایۀ بلوط ایرانی (18جمعیت) از جنگلهای منطقۀ زاگرس مرکزی شامل استانهای کرمانشاه، ایلام و لرستان با استفاده از 15 آغازگرISSR بررسی شد. در مجموع 157 الل تکثیر شد که از این تعداد 156 الل بهعنوان الل چندشکل تشخیص داده شدند. تعداد اللهای تکثیرشده از 4 تا 17 با میانگین 47/10 متغیر بود. محتوای اطلاعات چندشکلی از 052/0 در آغازگر UBC895 تا 425/0 برای آغازگر UBC807 متفاوت بود. بیشترین تعداد کل اللهای تکثیرشده و تعداد اللهای چندشکل مربوط به آغازگر ISSR16 با 17 الل بود. آغازگر UBC814 نیز با چهار الل کمترین الل تولیدشده را در میان آغازگرهای مورد استفاده داشت. دامنۀ اندازۀ قطعات تولیدشده از 150 تا 1800 جفت باز بود. 20 درصد از تنوع آشکارشدۀ تنوع بینجمعیتی و 80 درصد از آن نیز تنوع درونجمعیتی بود که روشهای گروهبندی خوشهای و تجزیه به مختصات جمعیتها را بهخوبی از هم تفکیک کرد. کمترین فاصلۀ ژنتیکی درون جمعیتهای استان لرستان (59 درصد) و بیشترین میزان آن در استان کرمانشاه مشاهده شد. جمعیتهای موجود در استان کرمانشاه و لرستان نیز حداکثر فاصلۀ ژنتیکی را از همدیگر داشتند. تجزیۀ خوشهای، 18 جمعیت مورد بررسی را در سه گروه متمایز قرار داد که بیانگر تمایز بیشتر ژنوتیپهای موجود در استان لرستان و کرمانشاه است. تکثیر و چندشکلی مناسب نشانگرهای ISSR مورد استفاده در بلوط ایرانی و همچنین میزان بالا و معنیدار تنوع بین جمعیتها (20 درصد)، ظرفیت مطلوب این نشانگرها را در شناسایی اللهای آگاهیبخش مرتبط با صفات فنوتیپی نشان میدهد.
تجزیۀ واریانس مولکولی
چندشکلی
فاصلۀ ژنتیکی
نشانگر ISSR
2018
01
21
511
525
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_57285_8c34f698d4ef0e0895bf496184706926.pdf
مجله جنگل ایران
IJF
2008-6113
2008-6113
1396
9
4
تغییرپذیری فصلی و دورهای ساقاب، تاجبارش و اتلاف تاجی تودۀ راش شرقی در جنگل آموزشی پژوهشی شصتکلاته
سمیه
قربانی
رامین
رحمانی
تغییرات فنولوژی برگ، مشخصههای بارش و شرایط آبوهوا موجب تغییر فصلی در کمیت و کیفیت توزیع اجزای بارش (ساقاب، تاجبارش و اتلاف تاجی) در تودههای پهنبرگ خزانکننده میشوند. این پژوهش در تودۀ راش شرقی (Fagus orientalis Lipsky) واقع در جنگل شصتکلاته با اقلیم نیمهمرطوب اجرا شد. برای تعیین مقدار اتلاف تاجی، 31 درخت راش بهطور تصادفی انتخاب شدند. بارش، ساقاب و تاجبارش به مدت یک سال، از 22 آبان 1384 تا 22 آبان 1385، اندازهگیری شدند. مقدار بارش 1/827 میلیمتر بود. میانگین سهم اتلاف تاجی بهار 4/52 درصد، تابستان 1/66 درصد، پاییز 2/58 درصد، زمستان 5/53 درصد، دورۀ برگدار 5/56 درصد و دورۀ بیبرگی 7/56 درصد بهدست آمدند. نتایج تجزیۀ واریانس نشان میدهد که بین سهم اجزای بارش در فصلهای سال تفاوت وجود دارد، ولی سهم اجزای بارش در دورههای برگدار و بیبرگی مشابه بود (05/0p <). تغییرات فصلی سبب تفاوت در سهم توزیع اجزای باران در فصلهای سال شده است، بهطوریکه بیشینۀ سهم ساقاب و تاجبارش در بهار و کمینۀ آنها در تابستان حاصل شد. علاوهبر این، بیشینه و کمینۀ سهم اتلاف تاجی بهترتیب در تابستان و بهار بهدست آمد. کمینۀ مقدار آب واردشده به کف جنگل در تابستان و بیشینۀ آن در بهار و زمستان بود. با توجه به نتایج این پژوهش، اجرای عملیات پرورشی برای افزایش ورودی آب به کف جنگل در فصل تابستان ضروری است.
اجزای بارش
اکوهیدرولوژی جنگل
بارش خالص
فنولوژی برگ
ناحیۀ هیرکانی
2018
01
21
527
540
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_57286_d0f4e298233f6d9df0b8c283b3f4e0c9.pdf
مجله جنگل ایران
IJF
2008-6113
2008-6113
1396
9
4
تأثیر نوع بافت قلمه و تیمار هورمونی در ترکیب با مواد کمکریشهزا بر صفات ریشهزایی سرخدار (Taxus baccata L.)
مهناز
کریمی
حسین
مرادی
سرخدار از گونههای بومی ارزشمند با کاربرد بسیار وسیع در فضای سبز است. بهمنظور بررسی تاثیر نوع بافت قلمه (چوب نرم، نیمهسخت و سخت) و میزان هورمون ایندول بوتیریک اسید (5000،2500،500،0 میلیگرم در لیتر) در ترکیب با مواد کمکریشهزا (پراکسید هیدروژن سه درصد و پوترسین یک میلیمولار)، آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار بهاجرا درآمد. پس از پنج ماه از زمان قلمهگیری، درصد ریشهزایی، تعداد ریشه، طول بزرگترین ریشه، تعداد دستههای برگچهای، کلروفیل کل، فنل کل و تعداد قلمههای کالوسزده بررسی شد. براساس نتایج بهدستآمده اثر نوع بافت، تیمار و برهمکنش آنها بر بیشتر صفات مورد ارزیابی معنیدار بود. ایندول بوتریک اسید (IBA) 5000 + پراکسید هیدروژن 3 درصد بهترین تیمار در افزایش درصد ریشهزایی، تعداد ریشه، طول ریشه و تولید دستههای برگچهای در قلمههای نیمهسخت بود و مقدار فنل کل در قلمههای نیمهسخت کمتر از قلمههای نرم بود. در تیمار شاهد، قلمهها کالوس تولید کردند، اما ریشهزایی صورت نگرفت. در بین مواد کمکریشهزا، پراکسید هیدروژن در مقایسه با پوترسین بهتر عمل کرد. با توجه به نتایج بهدستآمده استفاده از IBA در غلظتهای زیاد بههمراه استفاده از پراکسید هیدروژن برای تسهیل در ریشهزایی قلمههای نیمهسخت سرخدار، بهدلیل برتری معنیدار نسبت به شاهد توصیه میشود.
ریشهزایی
سرخدار
فنل کل
قلمه
هورمون
2018
01
21
541
553
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_57290_ef28c12207f12a9d343b9515f775d244.pdf
مجله جنگل ایران
IJF
2008-6113
2008-6113
1396
9
4
عوامل مؤثر بر مشارکت جوامع محلی در پروژۀ احیای اراضی جنگلی تخریبیافتۀ شهرستان ریگان، استان کرمان
محدثه دریجانی
دریجانی
محمد رضا
محبوبی
حسین
بارانی
غلامحسین
عبداله زاده
استفاده از مشارکت مردمی در حفظ و احیای منابع طبیعی بهعنوان یک نیاز و ضرورت مطرح است، بهطوریکه تأکید بر مشارکت مردم در تصمیمهای مرتبط با منابعطبیعی آسانترین راهکار حفظ این منابع ارزشمند است. پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل مؤثر بر مشارکت جوامع محلی در پروژۀ احیای اراضی جنگلی تخریبیافته در شهرستان ریگان استان کرمان انجام گرفت. بدین منظور با استفاده از روش تحقیق توصیفی و فن پیمایش، 360 نفر از مشارکتکنندگان در پروژه بهصورت تصادفی انتخاب شدند. جمعآوری اطلاعات با استفاده از ابزار پرسشنامه صورت گرفت و روایی و پایایی آن با مطالعۀ راهنما تأیید شد. نتایج آزمون همبستگی نشان داد بین متغیرهای اندازۀ تحصیلات، اندازۀ اراضی زراعی و باغی و هنجارهای اجتماعی و مشارکت جوامع محلی در پروژه رابطۀ معنیدار مثبت و بین متغیرهای سرمایۀ اجتماعی و سرمایۀ فرهنگی و مشارکت جوامع محلی در پروژه رابطۀ معنیدار منفی وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد، 38 درصد تغییرات مشارکت از طریق متغیرهای سرمایۀ فرهنگی، سرمایۀ اجتماعی، اندازۀ اراضی زراعی، تعداد گوسفند و اندازۀ درآمد ماهانه تبیینپذیر است. ارتباط بیشتر کارشناسان با جامعۀ محلی و توجه بیشتر به مشارکت گروههای خاص از جمله زنان و افراد غیربومی در پروژه از جمله پیشنهادهای این پژوهش بوده است.
سرمایۀ اجتماعی
شهرستان ریگان
مشارکت
منابع طبیعی
2018
01
21
555
570
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_57287_3e782e1be6e7130232991406f1524833.pdf
مجله جنگل ایران
IJF
2008-6113
2008-6113
1396
9
4
کارایی روش رگرسیونکریجینگ در تهیۀ نقشۀ توان تولید رویشگاه راش در جنگل پژوهشی دانشگاه تربیت مدرس
زهرا
احدی
سید جلیل
علوی
سید محسن
حسینی
تهیۀ نقشۀ توان تولید جنگل که توانایی رویشگاه را در ایفای نقشهایی همانند تولید چوب و ترسیب کربن نشان میدهد، امری اجتنابناپذیر در مدیریت و بهرهبرداری پایدار اکوسیستم جنگلی است. وسعت فراوان جنگلهای شمال کشور و کوهستانی بودن آنها، سبب شده است که یافتن روش مناسب برای تهیۀ نقشۀ ویژگیهای کمّی جنگل ضروری باشد. از طرفی اهمیت تجاری و زیستمحیطی جنگلهای خزری و بهخصوص گونۀ راش که از اقتصادیترین و فراوانترین گونههای پهنبرگ در این جنگلهاست، سبب میشود که همواره تهیۀ اطلاعات کمی و کیفی دقیق از آنها و بررسی تغییرات مربوط بهآنها ضروری باشد. تحقیق حاضر در زمینۀ ارزیابی کارایی روش رگرسیونکریجینگ در تهیۀ نقشۀ توان تولید رویشگاه راش در جنگل آمیخته و ناهمسال راش دانشگاه تربیت مدرس انجام گرفت. بهمنظور جمعآوری اطلاعات لازم، 12۳ قطعه نمونۀ دایرهای به مساحت 1000 متر مربع در تودههایی که گونۀ راش وضعیت چیره یا چیرهنما داشت، به روش آماربرداری منظم تصادفی در شبکهای به ابعاد 100 × 100 متر پیاده شد. پس از محاسبۀ شاخص توان تولید رویشگاه راش در محل هر یک از قطعات نمونه و استخراج متغیرهای اولیه و ثانویه، کارایی دو رویکرد مدلسازی رگرسیون خطی چندگانه و جنگل تصادفی بهعنوان مدلهای مبنا در روش رگرسیون کریجینگ در تهیۀ نقشۀ توان تولید رویشگاه راش ارزیابی شد. نتایج اعتبارسنجی متقابل با توجه بهمقدار میانگین خطای نسبی و مقدار مجذور میانگین مربعات خطای نسبی نشان داد که الگوریتم جنگل تصادفی عملکرد بسیار بهتری از روش رگرسیونکریجینگ با مدل مبنای رگرسیون خطی و روش کریجینگ داشت، بهطوری که مجذور میانگین مربعات خطا را در حدود 70 درصد کاهش داد. از اینرو روش رگرسیونکریجینگ با مدل مبنای جنگل تصادفی توانست با دقت بیشتری نقشۀ توان تولید رویشگاه راش را تهیه کند.
جنگل تصادفی
درونیابی
رگرسیون
زمینآمار
کریجینگ
یادگیری ماشین
2018
01
21
571
585
https://www.ijf-isaforestry.ir/article_57291_2c3593a2223854f92088d73362996b9e.pdf